کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : سید رضا مؤیّد     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن     قالب شعر : غزل    

ازدل حجرۀ تاریک که بسته است درش          می رسد ناله ای و دل شده خون از اثرش

چیست؟ این نالۀ سوزنده و از سینۀ کیست؟          صاحب ناله مگر سـوخته پا تا به سرش


این فروغ دل زهراست که خون است دلش          این جگرگوشۀ موساست که سوزد جگرش

این جواد است که از تشنگی و سوزش زهر          جـان سـوزان بود و نـالۀ جانـسوز ترش

خانه اش قتلگه و همسر او قـاتل اوست          بارالهـا تو گـواهی که چه آمد به سـرش

هـمسر مـرد برایش پر و بال است ولی          هـمـسر سنـگـدل او بشکسته است پـرش

آتش زهـر چـنـان کرده به جـانش تأثـیر          که کنَد هر نفس سـوخـته اش تـشنه ترش

شـهـر بـغـداد بـود شـاهـد مـظـلـومِ دگـر          پسری را که دهد جان ز ستم چون پدرش

کـاش می بـود غـریب الــغـربـا در آنجـا          تا زمـانـی نـگـرد غـربت تنـهـا پـسـرش

: امتیاز

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : علی انسانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

میـان حُـجـره چنـان ناله از جـفا می زد          که سوز ناله اش، آتش به ما سِوا می زد

به لب ز کینۀ بیگانه هیچ شِکوه نداشت          و لـیــک داد، ز بـــیــداد آشــنــا می زد


شرار زهر ز یک سو،لَهیب غم یک سوی          به جان و پیکرش آتش، جدا جدا می زد

گذشت کار ز کار و نداشت کار به کس          در آن میــانــه گهی آب را صدا می زد

صدای نـالـۀ وی هی ضعـیف تر می شد          که پیک مرگ بر او از جنان صلا می زد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

برون حُجره همه پایکوب و دست افشان          درون حجره یکی بود و دست و پا می زد
ستاده بود و جــــوادالائمّه جـــان می داد          از او بپرس که زخـم زبـان چرا می زد
گذشت کار ز کار و نـداشت کار به کس           در آن میــانــه فقط آب را صدا می زد

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

از بس که پای تا سرم آتش گرفت وسوخت           شیرازه های پیکرم آتش گرفت و سوخت

آتش ز جـان سـوخـته ام شعـله می کـشد           از آن زمان که مادرم آتش گرفت و سوخت


از کــودکـی ز خــاطـرۀ رنــج مــادرم           تا پای مرگ خاطرم آتش گرفت و سوخت

زهـرم دهیـد باز، مگـر راحـتـم کـنـیـد           در کنج حجره بسترم آتش گرفت و سوخت

مثل کـبـوتری که فـقـط بـال و پَـر زند           این بازماندۀ پرم آتش گرفت و سوخت
از احـتضار من پسرم شد به اضطرار           وای از دلش که در برم آتش گرفت و سوخت

خـواهـر نـداشـتـم که عــزاداری ام کـند           از راه دور دخترم آتش گرفت و سوخت

جـسم مذاب را چه غم از هُـرم آفـتـاب           خورشید هم ز پیکرم آتش گرفت و سوخت

این چند ساعتی که عطش را چـشیـده ام           با یا حسین، حنجرم آتش گرفت و سوخت

دل پای مرگ حضرت لیلا به ناله گفت:           مجنون منم که دلبرم آتش گرفت و سوخت

انـگــار مـی شـنـیـدم عــزای ربــاب را           می گفت: کام اصغرم آتش گرفت و سوخت

با ایـنکه جان تــازه و جـسم جـوان من           از کینه های همسرم آتش گرفت و سوخت

بـالای تـربـتـم بـنـویـسـیـد: عــمـر مـن           از غصّه های مادرم آتش گرفت و سوخت

: امتیاز

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

هر گاه قـصد روى تو ابن الـرضا كـنم           بـا نـام تـو خــداى دلــم را صـدا كـنـم

گـویند جـود تـوست فـزون از جـوادها           با ذكــر یا جــواد دلـت را رضـا كـنم


بیطعـم‏ چـشم هاى ‏توعـاشـق‏ نـمی شدم           كـاش اى حـبیب، حـقّ نمك را ادا كنم

بـى تـوشـۀ دعـاى تو امــداد كـى شـوم           كـى میتـوان بـدون اجـابت دعـا كـنم

هردل‏ كه ‏فیضدوستىاتداشت‏ كوثر‏است           دل‏ را چـنـین‏ قـرین‏ بـهـشـت‏ خـدا كنم

اى در صـحـیـفـه ازلى ثـبـت، نـام تـو           نـام تـو را به اسـم مـحـمـد صـدا كـنـم

ذكر جواد سـوره قـلب و لـسـان ماست

صل عـلى جـواد سـرود زبـان مـاست

اى كعبه‏، اى كه كعبه تو را گم نمی كـنـد           دل قـبـله‏ اى به جـز تو تجـسّـم نمی ‏كند

اى خـنـده مـلـیـح تـو لـبـخـنـد كــبـریـا           بى خـنـده تو غــنـچـه، تـبـسّـم نمی ‏كـند

اى هم صداى وحى، تویى نفس ناطقه           عـیـسى به مَـهـد وَرنَـه تـكـلّـم نمیكند

قـرآن تویى نماز تویى مـعـرفت تـویى           بى مـعـرفـت كـسى كه تـعـلّـم نمی ‏كـند

بایـد بهـشت با تـو، به آدم شـود حـلال           وَرنـه چـنـیـن اراده گــنــدم نـمـیكـند

تـوفـیق، رحمتى است فـرآیند جـود تو           بى تـو خـدا نـظاره به مَـردم نـمـی كـند

رخـسـار توست آیـنـه روى مصـطـفى

رفتار توست خلق خوش و خوى مرتضى

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع دوم بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیرکنید؛ کلمه افاقه به معانی «بهبودیافتن؛ رو به‌ تندرستی‌ نهادن‌ بیمار؛ بهوش آمدن؛ از مستی‌ بهوش آمدن» است که در اینجا کاربرد ندارد

تـوفـیق، رحمتى است فـرآیند جـود تو           بـى تـو خـدا اِفـاقـه به مَـردم نـمـی كـند

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فاعلاتن فعلاتن قالب شعر : غزل

ای که هنگام کرم مظهـر الطاف خدایی          باب حاجات و یم جود، جواد ابن رضایی

غیر تو کس گره از کار خـلایق نگشاید          که تو از عقده گشایان جهان، عقده‌ گشایی


زچه کس جود بخواهم؟ تو کریمی تو جوادی          بـه کجا درد بیارم؟ تو طـبیبی تو دوایی

زکه حاجت طلبم غیر تو ای باب حوائج          بـه کـه امــیـد بـبـنـدم تـو امیـد دل مـایی

تو که هم چون پدر خویش کریمی و رئوفی          شـود آیـا که دم مـرگ به بالـین من آیی

ای هـمـه آیـنــۀ آیــۀ تــطـهـیـر، خـدا را          چه شــود گر دل آلـودۀ مـا را بـربایـی؟

آمـدم دست تـوسـل به حـریـمت بگـشایم          چه دعایی به حضور تو بخوانم؟ تو دعایی

نیست امکان گذشتن ز گذرگـاه صراطم          تو مگر این که گذرنامه‌ام امضا بنـمایی

تو مگر از من افتاده ز پا دست بگیـری          تو مـگـر زنگ ز آیـیـنۀ قـلبــم بـزدایـی

ما همانا ز تو دوریم و تو نزدیک‌تر از جان          عجــبـا در دل مـایی و نـدانـیـم کجــایی

تو که بر چشم همه پای نهی در دم مردن          خود در آن حجرۀ دربسته دمِ مرگ، چرایی؟

اشک برغربت و مظلومی تو از چه نریزم؟         که غریب استی و فرزند غریب‌الغربایی

گرببرند ز هم روز و شب اعضای تو میثم          بِه کـه یک لحظه فتد بین تو و یار،جدایی

: امتیاز

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : علی اکبر لطیفیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : ترکیب بند

در خلوت یاران اثری بهتر از این نیست           در چله گرفتن ثمری بهتر از این نیست

ما خــم شراب از جگـر غوره گـرفتیم           در میکدۀ ما هـنری بهتر از این نیست


سـجـاده بـیاریـد که تا صبح نـخـوابـیـم            در بین سحرها؛ سحری بهتراز این نیست

مـا درد نگــفــتـیـم ولـی بـاز دوا کـرد            در شهر، طبیب دگری بهتر از این نیست

حـق داشـت بــنـازد پـدر پـیـر مـدیـنـه            درهیچ کجایی پسری بهتر از این نیست

گـفـتند جــواد است سـر راه نـشـسـتـیم            درجمع گدایان خبری بهتر از این نیست

پر کرد به اجـبار خـودش کیـسۀ ما را            درکوچۀ ما رهگذری بهتر از این نیست

گـفـتـنـد ســلامی بـده و زائـر او بـاش            دیدیم در عالم سفری بهتر از این نیست

پـس زائــر یـاریـم تـوکــلـت عـلـی الله

مـا عـبـد نـگــاریـم تـوکـلـت عـلـی الله

هـجـران تـو و تـیـغ بـلا فـرق نـدارنـد            در طرز شـهـادت شهـدا فـرق نـدارند

کافی است که پای تو به یک سنگ بگیرد           این گونه که شد سنگ وطلا فرق ندارند

ایـام طـفـولـیت تو عـیـن بـزرگی است            در مـعــجـزه، ایـام خـدا فـرق نـدارنـد

از رحـمت تـــو دور نـبـودند، سیـاهـن            وقـت کـرم تـو، فــقــرا فــرق نـدارنـد

پـائـین سـرسـفـره تو نـیز چو بـالاست            در خـانـۀ تو شــاه و گـدا فـرق ندارند

مـا کـار نـداریـم رضـا یـا که جــوادی            در مـذهـب مـا آیـنــه هـا فـرق نـدارنـد

تو آمـده ای تا که ســرآمــد شـده بـاشی
یکـبـار دگـر نیـز مـحـمـد شـده بـاشـی

بیمار شدن از من وعـیسی شدن از تو           لب تشنه شدن از من و دریا شدن از تو
در راه عـصای تو بیـان کرد: امـامی!           اعجاز عصا از تو و موسی شدن از تو
در مهد به اثبات خودت سعـی نـمودی           در کودکی ات این همه والا شدن از تو
چهل سال پدر؛ چشم به راه پسرش بود           حـالا یـکی یک دانـۀ بـابـا شـدن از تو
چشمان موفق به امید تو نـشـسته است           پس دست شفا از تو و بـینا شدن از تو
تـا زائـر سـرو قـد و بــالای تـو بـاشـد           جـانـم پــسـرم از پـدر و پا شدن از تو

بگــذار قــدم هــای تو را خـوب بـبـیـند
در قـامـت تو جـلـوۀ مـحـبـوب بـبـیـنـد

هـستـند کـریـمان دو عالـم سر خـوانت            یکـبـار نخـورده است گره کیسۀ نانت
اصلا حـرم شاه خـراسان حـرم توست           هر صحن که گشتیم در آن بود نشانت
انگار که گهـواره تو عـرش زمین بود            وقـتـی پــدر پـیـر تو می داد تــکــانـت
تکـبیر تو از داخل گهواره رسیده است           هــسـتـم اگـر امـروز مـسلــمان اذانـت
یکـبـار پـدر گـفـتـن تو گـر نـمی ارزید            صـد بـار نمی رفت به قـربـان زبـانت!
از چشم پدر دور مشو گرگ زیاد است            بر این پـدرت حـق بده باشد نگــرانت

در راه مـبـــادا قــدمـت خــار بــبـیـنـد
آن صورت چون برگ تو آزار ببـیـند 

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛  ائمه طبق مفاهیم زیارت جامعه کبیره معدن رحمت و با خیر هستند نه تیغ بلا!!! 

ابـروی تو و تیــغ بـلا فـرق نـدارنـد            در طرز شـهـادت شـهـدا فـرق نـدارند

بیت زیر به دلیل  عدم رعایت شان امام و همچنین مستند نبودن موضوع در بیت دوم  حذف شد

ما خم شراب از جگـر غوره گرفتیم            در میکدۀ ما هنری بهتر از این نیست

مدح و مناجات با امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمد حسین رحیمیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ماهی ولی به چـشـم همه رو نمی شوی           عطری ولی روانه به هر سو نمی شوی

آهوی روسیاه و هوس ران رسیده است            یابن الرضا! تو ضـامن آهـو نمی شوی؟


جـایی نه گـفـته اند نه اینکـه نـوشـتـه اند            آقــای بــنــدگــان سـیـه رو نـمی شـوی؟

از کــودکی به فـکـر تـقـاس مـدیـنـه ای            تو بـی خـیـال قـصـۀ پـهـلـو نـمـی شـوی

باشد میـان خـون و رگـت شـور انتـقام            راضی به گریه در غـم بانـو نمی شوی

سلطان سپرده دل به غضب های حیدری ات            ارثیـۀ رضاست به تو قـلب مــادری ات

: امتیاز
نقد و بررسی

داستان پناه بردن آهو به امام رضا از دست صیاد و ضمانت آن حضرت در نزد صیاد تا رفتن و برگشتن آهو و ... در منابع روایی ما نیامده است؛ لیکن داستان های مشابهی با کمی تفاوت در مورد پیامبر اکرم در صفحه ۸۱ کتاب اعلام الوری طبرسی و در خصوص امام سجاد در صفحات ۳۲۴ کتاب اثبات الوصیله مسعودی و ۲۶۱ جلد ۱ کتاب الخرائج والجرائح قطب راوندی و در خصوص امام صادق در صفحات ۳۷۰ کتاب بصائر الدرجات شیخ صفار و ۱۱۲ جلد ۴۷ بحارالانوار علامه مجلسی نقل شده است که به نظر می آید داستان ساخته شده برای امام رضا ترکیبی از این چند روایت باشد البته ابن حماد از شعرای قرن چهارم در یکی از ابیات قصیده اش اشاره به ضمانت امام رضا از آهو کرده است و ابن شهر آشوب نیز این شعر را در کتاب مناقبش نقل کرده است که این نیز سند روایی محسوب نمی شود دانشنامه امام رضا ج ۱ ص ۲۰۲

آهوی روسیاه و هوس ران رسیده است           یابن الرضا! تو ضـامن آهـو نمی شوی؟

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

الا کرم ز تو مشـهــور یا امام جـواد            کـلام توست هـمه نـور یا امام جـواد

ائـمّه‌اند جــواد و تــوئی جـواد هـمـه            که گشته جود تو مشهور یا امام جواد


سزد ز لعل لب حضرت رضا ریزد            به مـدح تو دُر منــثـور یا امام جواد

اگر چه نزد شما آبـروی نیست، مرا            مکن ز درگه خود دور یا امام جواد

گـدایی‌ام به درت جـــز بهانه‌ای نبوَد            مراست وصل تو منظور یا امام جواد

به روی زائر تو بوسه می‌زند جبریل            به ذکر «سیعک مشکور» یا امام جواد

به کاظمینِ تو روی نـیــاز برده کلیم            سـلام می‌دهد از طـور یا امام جـواد

جحیم اگر تو نگاهش کنی حدیقۀ گل            بهشت بی تو کم از گور یا امام جواد

اگر چه ران ملـخ هم نـدارم ای مولا            مرا بخوان به درت مور یا امام جواد

قضا به حکم تو محکوم، ای ولیِ خدا            قـدر به امـر تو مأمـور یا امام جواد

لباس نور مرا بر تن از ولادت توست            گـنـاه، وصـلـۀ نـاجـور یا امام جـواد

خدا ثـنای تو را گفـته و چگـونه مرا            بـوَد ثـنـای تو مـقـدور یا امـام جـواد

لب تو داشت تبسّم، ولی دلت را بود            هـزارها غـم مـسـتـور یا امـام جـواد

ندید دختر مأمون جلال و قدر تو را            چو بود چشم دلش کـور یا امام جواد

شهادت تو در آن حجـره با لب تشنه            بـوَد تـجـسّـم عـاشـور یـا امـام جـواد

عـنایتی که شود روز حشر «میثم» هم            به دوسـتی تو محـشـور یا امام جواد

: امتیاز
نقد و بررسی

در بیت زیر اگر منظور حضرت موسی باشد شایسته مقام نبوت نیست و ایراد دارد

به کاظمینِ تو روی نیاز برده کلیم            سلام می‌دهد از طور یا امام جواد

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید، لازم به ذکر است موضوع هلهله کردن ، خندیدن ام فضل، و به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی  است

هزار مرتبه نفرین به دختر مأمون           که شد به قتل تو مسرور یا امام جواد

راز بام به گرد تن تو بگرفتند                پرندگان هوا شور یا امام جواد

مدح و مناجات با امام جواد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات قالب شعر : مسمط

ای کرامت، سائل صحن و سرایت یا جواد          ای سلامت، جود بر جود و عطایت یا جواد

ای که بارد جود از دست گـدایت یا جوا          ای صـفـای دل حریم با صفـایت یا جواد


ای دوای دردمـنـدان خاک پـایت یا جـواد

دوست و دشمن کند مدح و ثنایت یا جواد

ای کرم داران، درم داران، گدای کوی تو          حـسن کلّ انـبـیا در طلعـت دلجـوی تو

خوی احمد، خوی حیدر، خوی زهرا، خوی تو          نخل طوبی سایه ای از قامت دلجوی تو

چشم خلقت، دست خلقت، روی خلقت، سوی تو

کـعـبـۀ جـان هـمـه دار الـولایت یـا جـواد

در جـمـال بی مـثـالت ای عـزیز مرتضی          می توان روی خدا را دید با چشم رضا

نیست خـالی آنی از نـور تـو دامان فـضا          حکمرانی می کنی هم بر قدر هم بر قضا

سجده آورده است بر خاک درت صبر و رضا

ای رضای حضرت حق در رضایت یا جواد

آفـتاب چـشم خـورشید ولایت کـیست؟ تو          آسمان جود و دریای عنایت کیست؟ تو

مشعل پـیـوسته تـابـان هـدایت کیست؟ تو          صورت حق را فروغ بینهایت کیست؟ تو

کلک صنع کبریا را طرفه آیت کیست؟ تو

جز خدا نتوان کسی گوید ثنایت یا جواد

کودکی بودی که نور از دانشت عالم گرفت          علم از فیض تو فیض عیسی مریم گرفت

دست حیرت بر لب خود زادۀ اکثم گرفت          دید در ظاهر تو طفلی رتبه ات را کم گرفت

پنجۀ نطق تو حلـقـوم ورا محکم گرفت

گشت مبـهـوت کـلام دلـربایت یا جـواد

پور اکثم لب چو بگشایی اسیرت می شود          قدرت مأمون عّباسی حقـیرت می شود

عـلـم مـدیـون کـلام دلـپـذیـرت می شود          نور هم پـروانۀ روی مـنـیرت می شود

هر نفس یک وحی از حیّ قدیرت می شود

وحی بارد از کـلام جانـفـزایت یا جواد

: امتیاز

مدح و مناجات با امام جواد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مسدس

ای باب حـاجات همه ای قـبـلۀ مراد            نور الهُدی، ولیِّ خــدا، سید العِـــباد

خـیرالامم، محـیط کرم، آسمان جود            ابن الرضا، امام نهم، حضرت جواد


باب عـطا و مظهـر جـود خدا تویی

مولا تویی، امام تویی، مقـتـدا تویی

قـرآن بُوَد ز مدح و ثنای تو شمّه ای            جز مهر تو به گردن ما نیست ذمّه ای

بحر سه گوهری، گهر عرش بحر نور            کــل ائـمـه را تـو جـــواد الائــمه ای

روح رضا، روان رضا، در وجود توست

تا روز حشر جود اگر هست جود توست

دشمن خجل ز لطف و عطا و کرامتت            از کودکی به عـالـم خـلـقـت امامتت

از ماه عارضت شده شرمنده آفتـاب            دل برده از امام رضـا سرو قـامتت

آئـیــنــۀ جـلال و جـمـال مــحــمـدی

مـجــمــوعۀ تـمـام کـمـال مـحـمـدی

نامت ز کار خـلـق گـره بـاز می کند            علمت به سن کودکی اعجاز می کند

مأمون چو پی به قدر و جلال تو می برد            روحش ز تن برون شده پرواز می کند

برگرد شمع روی تو پروانه می شود

در حـیـرت کمال تو دیوانه می شود

علم تو را احاطه به ملک دو عالم است            ظرف وجود پیش عنایات تو کم است

با آن همه جواب مسائل که می دهی            لال از جواب مسئله ات ابن اکثم است

در کودکی به سـیـنه عـلوم پیـمـبرت

زانو زدند کل فـقـیـهان به محضرت

: امتیاز

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

اگرچه ديده در خون نشـسته اش تر بود          دو چشم بی رمقـش نيـمه باز بر در بود

ميان حجـره به گـريه نفـس نفـس می زد          عزيز فـاطـمه زخـمی ترين كـبوتر بود


زبسكه بركف اين حجره دستُ پازده بود          تـمـام حـجـره پُـر از تكـه تـكـۀ پـر بود

زتشنگی جگرش بين شعله ها می سوخت          فضای حـجـره او كـربـلای ديگـر بود

كـسـی نـبـود بـرای غـريـبـی اش گـريـد          درآن ميانه كسی كاش جای خواهر بود

چقدر خواست ز جا خيزد او ولی افتـاد          هـمـين كه پشت در افـتـاد ياد مـادر بود

بـه يــاد مــادر و مـيـخ و شــراره آتـش          به ياد حـيـدر و آن جـنگ نا برابر بود

به يـاد مـادر پـهـلـو شـكـسـتـه در كوچه          كه دست بسته كنارش فـتاده حـيدر بود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان و به پشت بام بردن بدن امام و .... در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

ميان هلهله ها برامام خنديدند             صداي خنده آنها ز زهر بدتر بود

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : جواد حیدری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

غـربت هیچ کـسی مثل تو مـولا نشود         گــره بـی کـسـی تـو بـه خـدا وا نـشـود

نیست یک خواهر غمدیده پرستار شما         هـیـچ کس هـمـقـدم زینب کـبـری نشود


به لـب تـشـنـۀ تو آب گــوارا نـرسـیـد         مقتلت گرچه به جانسوزی صحرا نشود

پسر ضامن آهو، تو جـوانـمرگ شدی         مـثـل تو هیچ کـسی وارث زهـرا نشود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان و به پشت بام بردن بدن امام و .... در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

جگر سوخته از زهر تو را طعنه زدند         جگـر سوخــتـــه با خنده مداوا نشود

داستان پناه بردن آهو به امام رضا از دست صیاد و ضمانت آن حضرت در نزد صیاد تا رفتن و برگشتن آهو و ... در منابع روایی ما نیامده است؛ لیکن داستان های مشابهی با کمی تفاوت در مورد پیامبر اکرم در صفحه ۸۱ کتاب اعلام الوری طبرسی و در خصوص امام سجاد در صفحات ۳۲۴ کتاب اثبات الوصیله مسعودی و ۲۶۱ جلد ۱ کتاب الخرائج والجرائح قطب راوندی و در خصوص امام صادق در صفحات ۳۷۰ کتاب بصائر الدرجات شیخ صفار و ۱۱۲ جلد ۴۷ بحارالانوار علامه مجلسی نقل شده است که به نظر می آید داستان ساخته شده برای امام رضا ترکیبی از این چند روایت باشد البته ابن حماد از شعرای قرن چهارم در یکی از ابیات قصیده اش اشاره به ضمانت امام رضا از آهو کرده است و ابن شهر آشوب نیز این شعر را در کتاب مناقبش نقل کرده است که این نیز سند روایی محسوب نمی شود دانشنامه امام رضا ج ۱ ص ۲۰۲

پسر ضامن آهو، تو جـوانـمرگ شدی         مـثـل تو هیچ کـسی وارث زهـرا نشود

قدرت زهر چه بوده که ز پایت انداخت        گفت با خـنـده دگر ابن رضا پا نشود

جان فدای پسرت حضرت هادی که سه روز         دیـد تشیـیع تن خــســتــه مهـیا نشود

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مثنوی

از پـشت درب بـستـه کـسی آه می کشد           یوسف دوباره ناله ز یک چاه می کشد

زرد است از چه گـنـدمِ رویِ دلِ رضا           بر بـاد رفـته است چـرا حـاصل رضا


زلـف مـجـعــد پــسـرش را نـگــاه کـن           آنگـاه یـاد یـوسـف غـمـگـیـن چـاه کن

ای کاش دست کاسۀ انگور می شکست           تا چـهـره جـواد به زردی نمی نشـست

ای کاش زهر قاتل و مسموم خویش بود           ای کـاش کـشته اثـر شـوم خـویش بود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان و به پشت بام بردن بدن امام و .... در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

در زیرپای هلهله ها این صدای کیست؟          این پای کوب و دست فشانی برای کیست؟

از ظرفِ آبِ ریخته بر این زمین بپرس            از یک کنیز یا که از آن یا از این بپرس

دیـدنـد چند طایـفـه ای از کـبـوتـران           با بال روی بام کسی سایه گـستران

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مسعود اصلانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

لب می زند كه مـادر خود را صـدا كند          يـا حـــق واژۀ جـــگــرم را ادا كــنــد

او ناله می زند جگرم سوخت؛ هيچ كس          گويـا قـرار نـيـست به او اعــتـنا كـنـد


در حجره دست و پا زدنش يك بهانه بود          تا روضه ای برای خودش دست و پا كند

می خـواست با خـيـال غـم جـد بی كـفـن          آن حـجــرۀ سـتـم زده را كـربـلا كـنـد

وای از دقـايـقی كه به گـودال يك نـفـر          بـالای سـر رسيـد كه سر را جـدا كند

بايد عــقـيـلـه بعـد بـرادر در آن مـيـان          فـكـری به حـال سـوخـتن بـچـه ها كند

حالا غروب يك نفـس افتاد و خواهری          لب می زند كه مـادر خود را صدا كند

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان و به پشت بام بردن بدن امام و .... در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

مي خـنــدد ام فضل به هـمـراه عـده اي            تا خون به قلب حضرت ابن الرضا كند

يك ظرف آب ريخت روي زمين پيش او          نـگـذاشت تا كـسـي به لـبـش آشـنـا كـنـد

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

كویر چشم مرا رنگ و بوی بـارانی           تـو پـارۀ تن چـشـم و چـراغ ایـرانـی

مرا كه بـنـدۀ احسان دسـتـتـان هـستـم           ببر به عرش نگاهت شبی به مهمانی


همیـشه اوج گـرفـتـم كـنـار چشمانـت           چرا كه حـرف دلم را نگـفته می دانی

تو بیست و پنج بهار افتخار دادی بر           هـوای بی نفـس این جـهـان حـیـرانی

و حال مـوقع رفـتن میان یك حـجـره           ترك ترك شـدی و با لـبان عـطـشانی

و عصر واقعـه تكرار می شود وقـتی           برای فاطمه این گونه روضه میخوانی

بلـند مرتـبه شاهی ز صدر زین افتاد           اگر غـلط نكـنم عـرش بر زمین افتاد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان و به پشت بام بردن بدن امام و .... در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

تو آب می طلبی، آب بر زمین ریزند          چه سخت می شود این بیت های پایانی

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : علی اکبر لطیفیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

خواهر نداشتی که به جای تو جان دهد          یا گرد و خاک پیرهنت را تکـان دهد

از روی خاک حجـره سر خـاکی تو را          بر دارد و به گـوشـه دامن مکـان کند


می خــواهـی آب آب بگـویی نـمی شـود          گیرم که شد ولی چه کسی آبتان دهد؟

بالا نشـسته ای و جهان زیر پای توست          وقـتـش شده گـلـوی شهـیدت اذان دهد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان و به پشت بام بردن بدن امام و .... در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

چندین کنیز را وسط حجره جمع کرد            می خواست دست وپا زدنت را نشان دهد

تا بام می شود سر سالم تری رسید           با شـرط این که این لـبـه در امـان دهـد

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : هاشم طوسی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

چـشـمان او طلوع هـزاران سپـیده بود          هرگز زمانه دست رد از او نـدیده بود

از این و آن سـراغ نشانـیش می گرفت          هر کس که از کـرامت آقا شـنـیـده بود


بـاب الـمـراد خـانـۀ او مـنـتـهای جــود           او را خــدا شـبـیـه خودش آفـریـده بود

حیف از جوانیش که جوانمرگ می شود           یک زن بساط قتل در آن خانه چیده بود

افـتـاده بـر دلــم که دگـر رفـتـنی شــده          ازبسکه زهر بال و پرش را تکیده بود

از لابـلای خاطره ها پر کـشـید و رفت          پای سـری که بر روی نی آرمـیده بود

لب های کـربـلائـیـش از هُـرم تـشـنگی          با هر نفـس نفـس که بـریـده بریـده بود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

لبهای ملتمس شده از هُـــــرم تشنگی          باهرنفس نفس که بریده بریده بود

آب از کویر می طلبید و به پشت در            او با کنیزکان حرم کل کشیده بود

در بین رقص و هلهله بغض نگاه او           چشم انتظار مادر قامت خمیده بود

شد سایه سار او پر و بال کبوتران           اما به یک بدن سم مرکب رسیده بود

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

کسی خـبـر نشد از غـربت نهـانی من            نـیـامـده به سـرم بـهـر هـمـزبـانی من

فقـط غـریب مدیـنـه غــم مــرا فـهـمـد            که همسرم شده در خانه خصم جانی من


کجایی ای پدرم؟ حال و روز من بـینی            کـمی تو گـریـه کنی بهـر ناتـوانی من

بـرای مـادرم آنـقــدر گـریـه کـردم تـا            غــم جـوانی اش آمـد سـر جــوانی من

بـیا و خـوب بـبـین کوچـۀ بـنـی هـاشـم            به جـلـوه آمده در وقت قـد کمـانی من

بیا و در رخ من روی مـادرت را بین            کـبود گشته چو او روی ارغـوانی من

سـلام بـر بــدن بـی سـر عــزیــز خـدا            ســلام بـر تـن عــریـان سـیــد الـشهـدا

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

میان هلهله ها گمشده نــوای دلــم            ز بسکه کف زنند وقت روضه خوانی من

چگونه جسم مرا تا به روی بام کشید           عـیان بود ز مـچ پـای ریـسـمانی من

هزار بال کبوتر نـیـابـتـاَ ز حسین           رسید تا که کـنـد کـار سـایه بـانی من

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مهدی نظری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

به زمین خوردی وآهت دل ما را سوزاند          جگرت سوخت و این؛ قلب رضا را سوزاند

پشت این حجره دربسته چه گفتی تو مگر          که صدای تو مناجات و دعا را سوزاند


عـمر کوتاه تو پایان غـم انگـیزی داشت          جـگـر تـو جـگـر ثـانـیـه هـا را سـوزانـد

بی حـیا لحـظـه سخـتی که به تو آب نداد          با چنین کار دل ارض و سما را سوزاند

بسکه در فکر رخ حضرت زهرا بودی          داغ آن صورت مجروح شما را سوزاند

گرچه مثل پدرت سوختی از زهـر ولی          مـجـتـبـائی شـدنـت آل عــبـا را سوزانـد

طشت ها تا که به هم خورد خودت میدیدی          خیزران روی لب خشک، حیا را سوزاند

بعـد غارت شدن جـسـم غـریـبی دشمـن           خـیمه های حرم کـرب و بلا را سوزاند

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

شیشه عمر تو را هلهله ها سنگ زدند          این جوان بودن تو بود خدا را سوزاند

تا کبوتر به تو و صورت تو سایه فکند          ماجــرایی دل خـون شهدا را سـوزاند

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : یحیی نژاد سلامتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

بـاز هـم زهـر شـده مـرهـم بی یـاورهـا           بـاز هـم زخـم زدنـد بر جـگر مـادرهـا

این چه رسمی ست که یک عده پرستوی غریب            بنـشــیـنـنـد درون قــفــس هـمـسـرهـا؟


جای شکر است ندیده جگرش را در طشت           باز هم شکـر نبـوده خـبر از خـواهرها

این همه تشنگی و سوز عطش ارثش بود           صحنۀ کرب و بلایی ست به پشت درها

: امتیاز

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمد فردوسی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

افـتـاده ای بـه گـوشـه ای از آشـیـانـتـان           گویا به لب رسیده در این بُرهه جانتان

حـتّی مـیان خـانـۀ خـود هم غـریـبه ای           یـعـنـی که بی سـتـاره بُـوَد آسـمـانـتــان


بر روی خاک حجره تنت پیچ میخورد            آری بُـریـده زهــر جـسـارت امـانـتـان

بیهوده با نوای عطش دست و پا مزن            یک قـطره آب هـم نـرسـد بر دهـانتان

شکـر خـدا ز شـدّت مـستی کـسی نزد            با چـوب خـیـزران به لب ارغـوانـتـان

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

اینجا جواب ناله تان سوت و هلهله است           اینجا کسی محل ندهـد بر فـغـانتان

در لا به لای در بـدنـت گـیـر می کند           وقتی که می دهند کـنیزان تکانتان

از حجره تا به بام، دلـم شور می زند           ترسم ترک ترک بشود استخوانتان

این هم یکی ز منفعـت بام خانه است            دیگر کسی به نیزه نـبـیند مکانتان